سکوت برای فلسطین؛ فریاد برای ایران؟
سکوت برای فلسطین؛ فریاد برای ایران؟

به گزارش نوژان نیوز «تا پیش از جنگ اخیر ایران و اسرائیل، بخش قابل‌توجهی از افکار عمومی در ایران در قبال مسئله فلسطین سکوت کرده بود. بسیاری با وجود آگاهی از رنج فلسطینیان، واکنش چشم‌گیری علیه جنایتکار نشان نمی‌دادند. اما به‌محض آغاز درگیری مستقیم با اسرائیل، همین مردم با بغض و خشم از این رژیم […]


به گزارش نوژان نیوز

«تا پیش از جنگ اخیر ایران و اسرائیل، بخش قابل‌توجهی از افکار عمومی در ایران در قبال مسئله فلسطین سکوت کرده بود. بسیاری با وجود آگاهی از رنج فلسطینیان، واکنش چشم‌گیری علیه جنایتکار نشان نمی‌دادند. اما به‌محض آغاز درگیری مستقیم با اسرائیل، همین مردم با بغض و خشم از این رژیم یاد کردند. به نظر می‌رسد این تغییر بیش از آن‌که محصول اطلاعات تازه باشد، نشانه بیدار شدن احساسی دیرهنگام بوده است.

تاجفل و ترنر (روانشناس اجتماعی) در نظریه هویت اجتماعی توضیح می‌دهند زمانی که افراد خود را متعلق به یک «گروه خودی» بدانند، احساس همدلی و مسئولیت نسبت به آن فعال می‌شود. این دیدگاه در علوم اعصاب نیز به اثبات رسیده و عنوان می‌شود که برخی نواحی در مغز، در واکنش به «رنج خودی» بسیار فعال‌تر از «رنج دیگری» است. در آن سکوت پیشین، مشکل نه بی‌تفاوتیِ غیراخلاقی، بلکه غیبت این احساس تعلق به گروه خودی بود. فلسطین هنوز برای بسیاری از مردم، بخشی از «ما» نشده بود.

حمله مستقیم اسرائیل به خاک ایران، این مرز را شکست. فلسطین دیگر یک مسئله دور و متعلق به یک قوم یا سرزمین دیگر نبود، بلکه ناگهان سرنوشت ما شبیه هم شد: آنان برای وطن می‌جنگیدند و ما نیز؛ با یک دشمن مشترک. بسیاری از مردم، برای نخستین‌بار، نه از سر همدردی با یک ملت دیگر، بلکه از موضع دفاع از خویشتن، نسبت به ستمگری اسرائیل واکنش نشان دادند. به‌عبارت‌دیگر، مرز «دیگری» بودنِ فلسطین در ذهن جمعی کمرنگ شد و جای خود را به نوعی احساس هم‌سرنوشتی داد.

این نظریه و یافته‌های علوم اعصاب نشان می‌دهند که حتی همدلی، در بسیاری مواقع، تابعی از مرزهای هویتی ناخودآگاه است. این سوگیری شناختی، هرچند ریشه در سازوکارهای بقا دارد، اما در جهان غیر عادلانه امروز، به بازتولید و گسترش ستمگری می‌انجامد. این تجربه نشان داد که اگر زودتر از این‌ها مرزهای هویتی را گسترش داده بودیم، هم‌سرنوشتی منطقه‌ای زودتر شکل می‌گرفت و مقاومت مشترک قوی‌تری علیه گسترش ستم و طغیان در منطقه ساخته می‌شد.

نکته مهم آنکه؛ بازسازی و گسترش مرز هویتی، با شعار «سنصلی فی القدس» و آرمان‌گراییِ «ساختن حسینه در کاخ سفید» امکان‌پذیر نیست؛ بلکه ساخت هویت مشترک، ریشه در بنیان‌های فرهنگی و تمدنی ملت‌ها، با لحاظ همه‌ی تفاوت‌هایشان دارد. امروز، بازسازی این مرزهای هویتی، صرفاً یک انتخاب سیاسی نیست؛ بلکه ضرورتی برای بقاست. اگر کشورهای منطقه غرب آسیا نتوانند حس هم‌سرنوشتی را فعال کنند، نوبت بعدی جنگ می‌تواند متعلق به هر کدام از آن‌ها باشد.»



منبع