به گزارش نوژان نیوز مازیار یونسی درباره مشکلات ارکستر سمفونیک میگوید که این ارکستر پیش از هر چیزی باید نوازندگان خود را به لحاظ مالی تأمین کند که بتوانند با خیال راحت در تمرینها حضور پیدا کنند ولی مشکل اینجاست که برخی مدیران فرهنگی مدام درباره نداشتن بودجه صحبت میکنند؛ درصورتی که بودجه ارکستر سمفونیک […]
مازیار یونسی درباره مشکلات ارکستر سمفونیک میگوید که این ارکستر پیش از هر چیزی باید نوازندگان خود را به لحاظ مالی تأمین کند که بتوانند با خیال راحت در تمرینها حضور پیدا کنند ولی مشکل اینجاست که برخی مدیران فرهنگی مدام درباره نداشتن بودجه صحبت میکنند؛ درصورتی که بودجه ارکستر سمفونیک تهران در مقابل بودجههای دیگر در کشور اصلا رقمی نیست!
ارکستر سمفونیک تهران که اخیرا دعوت و همکاری با رهبران میهمان را در پیش گرفته است، در آخرین کنسرت خود نیز به رهبری مازیار یونسی روی صحنه رفت. در همین راستا با یونسی درباره این ارکستر گفتوگویی داشتیم که در ادامه آن را میخوانید.
ـ آقای یونسی! به نظر شمادعوت از رهبران میهمان جوانتر در ارکستر چه تاثیری بر عملکرد و اجرای آن خواهد داشت؟ آیا میتوان آن را یک اتفاق مثبت ارزیابی کرد؟
قطعا اتفاق خوبی است، حداقل برای جوانترها؛ زیرا نوازندگان ارکستر به تجربه فضاهای مختلف نیاز دارند؛ آنها باید با رهبران مختلف کار کنند و وارد چالش شوند. نوازندگان باید دیدگاههای رهبران مختلف را تجربه کنند و با آنها آشنا شوند؛ چراکه این امر میتواند به ارتقای سطح کیفی ارکستر کمک کند.
البته فراموش نشود که در کنار استفاده از رهبران ارکستر جوانتر، یک ارکستر باید مدیر هنری و یا رهبر دائم باتجربه داشته باشد که بتواند برای ارکستر برنامهریزی و آن را هدایت کند، البته که این امر یک شرایط ایدهآل است و رسیدن به آن چالش برانگیز خواهد بود.
به طور کلی اگر استفاده از رهبران مهمان ادامهدار باشد، اتفاق مثبتی است؛ چه بسا که اکنون اتمسفر و محیط ارکستر باز است و از یک رهبر مهمان میزبانی میکنند که از این بابت از آنها ممنونم.
این شرایط نشان میدهد که تعامل ارکستر با افراد مختلف میتواند بیشتر باشد، چه بسا که ارکستر خود سمبل تعامل است. حال اگر بتوانیم به این ویژگی ارکستر بهای بیشتری دهیم، احتمالا در زوایای دیگر فرهنگ ما تاثیرگذار خواهد بود.
ـ پیشتر هم شاهد چنین اتفاقات مثبتی در ارکستر سمفونیک تهران بودهایم اما به طور مقطعی تا حدی که ارکستر بعد از مدتی به حال خود رها شده است. این فراز و نشیبها چه در تاثیری در ارکستر خواهد داشت و چقدر موجب آسیب خواهد شد؟
در این سالها بارها شاهد فراز و فرود ارکستر سمفونیک تهران بودهایم تا حدی که حتی در سالهای اخیر برای مدتی تعطیل شد. این اتفاقات ناشی از این هستند که در ایران یکسری مسائل را صرفا چون واجب هستند، دنبال میکنیم؛ مثلا میدانیم که باید ارکستر سمفونیک داشته باشیم ولی نمیدانیم چرا؟ مسئولان و مدیران فرهنگی و هنری در ابتدا باید بتوانند به خودشان پاسخ دهند که چرا باید ارکستر سمفونیک داشته باشیم؟ اگر بتوانند جواب این سؤال را پیدا کنند، آن وقت میتوان انتظار داشت که چنین اقدامات مثبتی در ارکستر ادامهدار باشد و دیگر رها نشود.
گاهی چون صرفا روی کاغذ موارد ذکر شده است، براساس همان هم عمل میشود، درصورتی که الزام عملی شدن آن موارد برای مسئولان امر جانیفتاده است؛ به همین دلیل کوچکترین تغییرات میتواند باعث از هم پاشیدن کل شاکله شود و درباره آن به صورت سلیقهای عمل شود. حال اگر اصول و قانون برای این موارد در نظر گرفته شود، افراد نمیتوانند بنابر دل خواه و سلیقه خود عمل کنند.
در همه جای دنیا مرسوم است که رهبر ثابت یا مدیر هنری، در طول سال شاید تنها دو تا سه کنسرت را رهبری کند و وظیفه اصلی او هدایت درست ارکستر با در نظر گرفتن کلیه جوانب است که کار چندان راحتی نیست. باید بپذیریم در کشور ما همچنان نمیتوانیم ساز را در صدا و سیما نشان دهیم که خود یک مسئله عجیب و غریب است، چه برسد به اینکه بخواهیم یک ارکستر سمفونیک در سطح جهانی داشته باشیم. ارکستر سمفونیک سمبل اتفاقی است فراتر از زبان که افراد مختلف را با زبان و خط فکری مختلف در کنار هم جمع میکند.
ایران هم یک کشور چند فرهنگی است که از دل آن نوازندگان با فرهنگهای خانوادگی مختلف در کنار هم جمع میشوند تا یک نقطه اشتراک و جامعه کوچک بسازند. حال به گونهای باید طی روزهای متوالی تلاش و تمرین کنند که ۷۰۰ نفر تماشاچی به مدت یک ساعت و نیم بتوانند در کنار هم یک فضای مشترک را لمس کنند. این نکتهای است که اگر مسئولان هنری درکش کنند به این نتیجه میرسند که یک ارکستر بیانگر این است که ما در جامعه خود چقدر گفتمان داریم؟ چقدر همدیگر را در کنار هم تحمل میکنیم و چقدر میپذیریم که یک اتفاق واحد را با هم رقم بزنیم؟
درحقیقت رقم زدن چنین اتفاقی از وظایف مدیر هنری است؛ به همین دلیل امیدوارم که به زودی در ارکستر مدیر هنری داشته باشیم و شرایطی رقم بخورد که بتوانیم ارتباط با دانشگاهها را تقویت کنیم؛ زیرا افرادی که در دانشگاه تحصیل میکنند برای حضور در ارکسترها نیاز دارند که این ارتباط محکمتر باشد.
همچنین پرداختن به وضعیت مالی نوازندهها مهم است؛ زیرا افرادی که در ارکستر ساز مینوازند احتمالاً از نخبگان کشور هستند. درحقیقت ارکستر همانند تیم ملی است؛ به همین دلیل لازم است بیشتر به آنها بها داده شود و حرف آنها بیشتر شنیده شود. منظور این نیست که هر چه بگویند همان شود، ولی به زبان عامیانه باید مقداری بیشتر «ناز آنها را بکشیم».
ـ اگر ارتباط ارکستر با دانشگاهها هم بهتر شود، مگر ارکستر سمفونیک یا ملی چقدر ظرفیت دارند؟ همین امر باعث میشود، فارغالتحصیل موسیقی یا به تدریس رو بیاورند و یا به مهاجرت فکر کنند. بهتر نیست در هر شهر یک یا دو ارکستر تشکیل شود که این افراد امکان ارائه هنرشان را در شهر خود داشته باشند؟
قطعاً هر شهری باید یک ارکستر داشته باشد اما هستند افرادی که چون ارکستر سمفونیک تا حدی با فرهنگ ما متفاوت است، نسبت به آن زاویه دارند در صورتی که اگر متوجه شویم که ارکستر در اصل یک جامعه فرهنگی است، به الزام وجود آن در شهرهای مختلف هم میرسیم.
گاهی در ارکستر ایران ـ اتریش که برای جذب نوازنده آزمون برگزار میکنیم، نوازندگان از شهرهای مختلف به تهران میآیند تا صرفا خود را محک بزنند؛ اگرچه که شاید امکان مهاجرت به تهران را هم نداشته باشند.
در ذهن داشتم که ارکستر سمفونیک تهران تورهای کنسرت را در سطح کشور برگزار کند و در هر شهر با رهبران مهمان و نوازندگان همانجا و رپرتواری که مربوط به آن شهر و اقلیم است، روی صحنه برود. این امر موجب میشود که لزوم وجود ارکستر در شهرهای مختلف درک شود و در نهایت اتفاقی که باید بیفتد، میافتد.
ـ همکاری با رهبران مهمان داخلی اتفاق خوبی است اما برای بهبود وضع ارکستر بهتر نیست که از رهبران ارکستر خارجی هم استفاده شود؟
اگر مفهوم و الزام وجود ارکستر توسط مدیران هنری درک شود، این دست از اتفاقات هم رقم میخورند. قطعا که هرچقدر از رهبران ارکستر در سطحهای بالاتر استفاده کنیم، بهتر است. اگر رهبری مانند ریکاردو موتی به ایران بیاید در وهله اول این اتفاق به نوازندگان ارکستر اعتماد به نفس میبخشد. این امر نه تنها باعث میشود که از او یاد بگیریم بلکه میفهمیم که برخلاف آنچه فکر میکردیم، برخی از مشکلات صرفا مختص به ما نیست بلکه شاید در ارکسترهای خوب جهان هم این دست از مشکلات وجود داشته باشد.
فضا باید باز شود تا بتوانیم از چنین ارتباطاتی بهره ببریم. روند در همه جای دنیا اینگونه است که ارکستر اصلی یک کشور با رهبران به نام و بزرگ کار میکند؛ این اتفاق هم باعث تجربه بیشتر برای رهبران ارکستر جوان میشود و هم برای نوازندگان.
ـ بهتر نیست که برنامههای ارکستر دائمی و با بلیتفروشی مشابه سایر کنسرتها باشد که بدین ترتیب بتواند درآمدزایی داشته و اگر در جایی به مشکل خورد مدیران مدام از نداشتن بودجه صحبت نکنند؟
شیوهای که امروز نوازندگان در تمرینها حاضر میشوند، واقعاً طاقت فرساست و این کار آنها عشق به ارکستر را میطلبد. شکی نیست که اول از همه نوازنده ارکستر باید تامین باشد تا اینکه مثلا بخواهیم برای ارکسترها سالن مناسب بسازیم. موزیسین اگر تأمین باشد، دیگر جز انجام کار خود و لذت از آن چیزی نخواهد خواست.
به هر حال همانطور که اشاره کردم این تصمیمگیری در این موارد لزوما به مدیریت بنیاد رودکی برنمیگردد و بالاتر از سطح مدیریت تالار است؛ چراکه مدیران فرهنگی باید بتوانند این سوال را که چرا ارکستر سمفونیک داریم را به خودشان پاسخ دهند؛ وگرنه که بودجه ارکستر سمفونیک در بین سایر بریز و بپاشهای مالی در این کشور اصلا چیزی نیست.
ـ نظر شما درباره ساخت سالن مناسب برای اجرای ارکسترها چیست؟
به عنوان رهبر مهمان یا فردی که در تالار وحدت کنسرت برگزار میکند، با مشکلات فنی تالار وحدت برای برگزاری کنسرت مواجه بودهام. به هر حال زمانی که یک سالن ساخته میشود، باید در نظر داشت که گذر زمان موجب فرسوده شدن آن خواهد شد و باید از آن بنا مراقبت کرد تا دچار فروپاشی نشود. وضعیت تالار وحدت به گونهای است که حتی ساز ندارد و سازها نیز دچار فرسایش شده و بسیار قدیمی هستند. زمانی که وضعیت این گونه است باید نقاط ضعف و کمبودها برطرف شود.
ولی مهمتر از همه این موارد حال خوب نوازندگان است که وقتی به لحاظ مالی تأمین نباشند، با حال خوب سر تمرین حاضر نمیشوند و نتیجه کار هم خوب نمیشود؛ به هر حال که تجهیزات و ساز خوب جزو واجبات است و در همه جای دنیا همین گونه است و ربطی به ایران یا آلمان ندارد.
انتهای پیام